درز



نمی‌خوام با چنین کسشری دیل کنم. واقعا گه توش. انقدر این هفته و امروز گریه کردم که چشمام باز نمی‌شه. همیشه فکر می‌کردم زشت می‌شم موقع گریه. می‌گه خیلی فرق نمی‌کنم. احتمالا همیشه زشتم. بطری آب خنک رو گذاشتم رو صورتم. کاش سردرد داشتم یا پهلودرد بهم هجوم میاورد که مسکن می‌خوردم و بیهوش می‌شدم. مسکن دوست همه‌ی روزهای دردناک منه؛ شما نیستید. چقدر زندگی‌ها سخته. از ته دل می‌خوام به خدا اعتقاد داشته باشم تا دعا کنم و آروم شم. فلوبر می‌گه دیرزمانی نگاهش کنیم تا برامون گیرا بشه؛ به کجاش خیره بشم؟ به کجاش خیره می‌شین؟ از انواع مکانیزم‌های دفاعی‌ای که به کار می‌برم بیزارم و روزبه‌روز ناپخته‌تر می‌شن. چرا همیشه درحال پس‌روی هستی پس ژوزه؟ مگه دنبال قهرمان بودن نبودی؟ بلند شو دیگه. کاش با مسخره کردن خودم به جایی می‌رسیدم. حتی اینم دیگه حس خوبی بهم نمی‌ده. تف بهش. گه. کاش داشتم و فرار می‌کردم. کاش چیزی برای از دست دادن نداشتم. خوش به حال نهنگ‌ها که بلدن فرار کنن. آه! همینه! آهنگی که برای مرده‌ها می‌خونیم همینه! So long. and thanks for all the fish! 
آخرین جستجو ها